نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - مصاحبه ای با شهید
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رشید وحیدی مقدم» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در اثر برخورد ترکش خمپاره مجروح شده بودم و از تمام اعضای بدنم خون جاری شده بود و چون بدنم گرم بود متوجه نشده بودم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رسول فرخ زاد اسلاملو» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در زمان اسارت مسعود و مریم رجوی ما را تشویق به عضویت در گروه منافقین می کردند ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

جانباز «رحیم گرگری» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «دموکرات ها با لباس های سفید در برف کمین گذاشته بودند و از 40 نفر 11 نفر را شهید کردند ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴

گفتگو با والدین شهید «علی حامدی»
مادر شهید «علی حامدی» نقل می‌کند: «دیدم ستاره‌ای از آسمان پایین و به خانه ما آمد و دور خانه در حال چرخیدن است. چرخید و چرخید تا اینکه نزدیک سجاده‌ام رو به قبله متوقف شد. صبح که بیدار شدم، تعبیر خوابم را یافتم و گفتم علی شهید شده است.»
کد خبر: ۵۸۶۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

تاریخ‌نگاری همسران شهدا
در این کلیپ همسر پاسدار شهید «علی‌اکبر اشرفی» نقل می‌کند: «وقتی پیکرش را آوردند، برای خداحافظی و صحبت‌های آخر به استقبالش رفتم. گفتم دیدار به قیامت، در این دنیا که با من نبودی، امیدوارم در آخرت دست من را بگیری.»
کد خبر: ۵۸۵۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «امراه مولائی جمال آباد» در بیان خاطرات خود می‌گوید: «واقعاً شهدا انسان های کاملی بودند. چطور بگویم، با دو سه کلمه نمی شود توصیف کرد. با ادب، کم حرف، کم رو، مهدی باکری به همه می گفت: «مومن»، به بزرگ به کوچک، تکه کلامش مومن بود.»
کد خبر: ۵۸۵۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳

جانباز معزز 55 درصد احمدعلی حاجی بیگی در بیان خاطرات خود می‌گوید: «شیرودی گفت من با یک هلیکوپتر می‌مونم هرکس می‌خواد بره مانعی نداره همه یک صدا گفتن ما می‌مونیم حتی اگه شهید بشیم. همه‌مون موندیم که جانمون رو بدیم و شهید بشیم.»
کد خبر: ۵۸۵۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

جانباز معزز 50 درصد احمد علوی در بیان خاطرات خود می‌گوید: «امام اعلام کردند به جوانها نیاز داریم، همه جوانها بدون درنگ و مکث آماده شدند مرتب میرفتیم به جبهه، من هم دیدم وطن و ناموس در خطره، مشتاق بودم، با دشمنی مواجه شدیم که در ظاهر مسلمان هستند ولی دین و ایمان ندارند و متاسفانه مسلمان ها رو میکشند.»
کد خبر: ۵۸۵۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا
عبدالله خلیلی پدر شهید «ابراهیم خلیلی» می‌گوید: «ضدانقلاب منطقه زیاد بود و هر از گاهی درگیری پیش می آمد تا اینکه در درگیری پسرم شهید شد نامردی کردند فقط ضد انقلاب می زد.»
کد خبر: ۵۸۴۷۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۳۰

حسن عادلی پدر شهید «بخشعلی عادلی» می‌گوید: «برگشت و بدون دیدن هیچ آموزشی داوطلبانه نام نویسی کرد برای خدمت سربازی، گفتم که بذار اسمت دربیاد بعد میری، گفت که اول و آخرش باید برم، رفت به شهر دیزج با دوستانش که اونجا بود در حین آموزش دیدن، پسرم را شهید کردند.»
کد خبر: ۵۸۴۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۹

فضه الهوردی مادر شهید «بایرامعلی علیلو » می‌گوید: «گفتم که تو رو دادم به امانت خدا، گفت اینجوری نگو بگو که تو رو دادم در راه خدا شهید بشی، اینم به روی چشم تو رو دادم که در راه خدا شهید بشی به قرآن و اسلام کمک کنی رفت و دیگه نیومد.»
کد خبر: ۵۸۴۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۹

گفتگو با پدر شهید «محمد شرفیه» به مناسبت روز پدر
حاج جعفر شرفیه می‌گوید: «محمد جلوی همه گفت: همه مرا حلال کنید. غیرت و تعصبم به من اجازه نمی‌دهد، من باشم و دوستانم به شهادت برسند. با شنیدن حرف‌های محمد به خودم بالیدم که پدر چنین فرزندی هستم. در دلم خدا را شکر کردم. پسرم مثل برادرش امیر، راهش را انتخاب کرده و دفاع از خاک و ناموسش برایش هزار بار ارزشمندتر از جانش است.»
کد خبر: ۵۸۴۳۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

تاریخ شفاهی پدارن شهدا
در این کلیپ پدر شهید «لطف‌الله خدر» نقل می‌کند: «لطف‌الله بسیار عاقل، مودب و خوشرو بود. پیرو خط امام و ائمه معصومین(ع) بود. او با صدق دل و با یقین به این راه پا گذاشت.»
کد خبر: ۵۸۴۳۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۴

فرنگیس پورسیستانی همسر شهید «شهید ولی جهانگیرزاده» می‌گوید: «شهید ولی جهانگیر زاده برای دفاع از انقلاب می رفتند وقتی که صدای اذان از حاج بابا می آمد اینها برای کمک می رفتند، از همه جا به شهر حمله می کردند و ایشان برای دفاع می رفتند.»
کد خبر: ۵۸۳۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۰

خاطره نگاری همسران شهدا؛
همسر شهید «تقی سعدی» در خاطرات خود از چهار سال پر از مبارزه و حرکت‌های پیوسته شوهرش علیه رژیم طاغوت یاد می‌کند. او هر روز در تظاهرات و راهپیمایی‌ها حضور داشت و با اراده‌ای قوی در صفوف مردم علیه رژیم شاهنشاهی ایستاد. در روز ۲۲ بهمن، وقتی همسرش به او گفت که دیگر نیازی به رفتن نیست، با قاطعیت پاسخ داد: «نه، من باید بروم؛ این وظیفه شرعی و عرفی من است.» همان روز، در جریان مبارزات، دو تیر به بدنش اصابت کرد؛ یکی به ریه و دیگری به ستون فقرات. در نهایت، او جان خود را فدای آرمان‌های انقلاب کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهادت تقی سعدی تنها از یک پدر و همسر عزیز، بلکه از یک مبارز نستوه که جانش را در راه آزادی و استقلال فدای وطن کرد، یاد خواهد شد.
کد خبر: ۵۸۲۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۷

خاطره نگاری والدین شهدا؛
پدر شهید احمدرضا صیادی گفت: « از ۱۷ سالگی با شور و ایمان راهی جبهه‌های نبرد شد. او با وجود مخالفت‌های خانواده، بارها با تأکید بر فرمان امام، عازم میدان جنگ شد. احمدرضا پس از دو دوره بازگشت، در سومین اعزامش، به آرزوی شهادت رسید و جاودانه شد.»
کد خبر: ۵۸۲۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۷

خاطره نگاری والدین شهدا؛
مادر شهید "احمد محمودیان" از روز وداع با پیکر فرزند شهیدش می‌گوید؛ زمانی که خانواده تصمیم به انتقال پیکر او به زادگاهش گرفتند، اما مسئولین با تاکید بر اینکه شهید متعلق به همه مردم است، خواستار برگزاری مراسمی باشکوه شدند. او از خاطرات آن روز می‌گوید: "چند عکس یادگاری با شهید گرفتیم و فردا صبح، پیکر پاکش با افتخار به زادگاهش بدرقه شد."
کد خبر: ۵۸۲۸۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۸

خاطره نگاری والدین شهدا؛
پدر شهید احمد کمالی مقدم از فرزندش به‌عنوان جوانی با طرز تفکری متفاوت و بلوغی فراتر از سنش یاد می‌کند. احمد، در میان دوستانش جایگاه ویژه‌ای داشت و با شروع جنگ، راهی جبهه شد. او در بازگشت از مرخصی با لبخند گفت: "جبهه برای من مثل خانه است، جایی که معنای واقعی آرامش را حس می‌کنم."
کد خبر: ۵۸۲۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۹

گفتگو با مادر شهید «سید حسن شاهچراغ» به مناسبت روز مادر
مادر شهید «سید حسن شاهچراغ» گفت: «پنج سالش بود که یک شب تب شدیدی کرد. دم‌دمای اذان صبح بود که دیدم بدنش یخ کرده و رنگش زرد شده است و گفتیم سید حسن مُرد. رفتم به پدرم خبر دادم و آمد بالای سرش و سید حسن را نذر امام رضا(ع) کرد و امام رضا(ع) را واسطه قرار داد تا حال بچه‌ام خوب شود. لحظاتی گذشت و بچه چشمانش را باز کرد. او زنده ماند تا در راه انقلاب اسلامی و امام زمانش به شهادت برسد.»
کد خبر: ۵۸۲۴۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۰۳

خاطرات ناهیده علیپور بمناسبت روز تکریم همسران شهدا
همسر شهید اصغر علیپور در گفت‌و گویی با نوید شاهد می‌گوید: «... در خواب جلوی من را گرفتند و پرسیدند: «به کجا می روید؟» گفتم: «به خانه می‌روم.» گفتند: «خیر نمی توانید بروید اول باید نامتان را در اینجا ثبت کنید بعد بروید» پرسیدم: «برای چه نام نویسی کنم؟» گفتند: «نام خانواده شهدا را در اینجا می‌نویسیم و شما همسر شهید هستید باید نامتان را در اینجا ثبت کنیم.» گفتم: «من همسر شهید نیستم و همسرم بعد از جنگ برمی گردد.» گفتند: «اشکالی ندارد نامتان را بنویسید و بروید.» نامم را نوشتم.
کد خبر: ۵۸۲۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۹/۲۸